راه و ماه

زیر پوست زندگی متأهلی

راه و ماه

زیر پوست زندگی متأهلی

نعنا و خانوم همسایه

پدر حیاط را آب و جارو می کرد. مادر مسئول تغذیه مان بود. ما هم توی حیاط ول بودیم و بازی می کردیم. دوچرخه سواری، لی لی، پینگ پنگ...


غروب های تابستان، از صدای لخ لخ دمپایی ها می فهمیدیم که دخترهای همسایه هم آمده اند توی حیاط. بعد بازی هایمان خانه به خانه می شد. ما برایشان رزهای سفید و سرخ می چیدیم و پرت می کردیم آن طرف دیوار، آنها محمدی های پرپشتشان را حواله می کردند. ما آلو زرد می انداختیم و آنها ازگیل. گاهی شیطنتمان که می گرفت شلنگ آب را از بابا می گرفتیم و خانه همسایه را آب پاشی می کردیم!


حالا یک سالی است که دختر همسایه شده خانوم همسایه. همسایه دیوار به دیوار که نه... سقف به زمین!

دیشب توی پارکینگ مجتمع دیدمش. از باغ برمیگشتند. یک کیسه ی پر، نعناع تازه چیده بود. یک مشتش را به من داد. من هم دسته غنچه رز قرمزی بهش دادم.

حالا دارم می گردم با نعنا تازه چه غذا و دسرهایی می شود درست کرد. فعلا بهترین گزینه نوشیدنی لیمو و نعناع هست.

این هم از خواص نعنا