جان به جانت کنند آبت با بعضی ها توی یک جوب نمی رود. دنبال دلیل محکمه پسند هم نباش برایش. همینطوری عشقی. از قیافه ی طرف خوشت نمی آید.
حالا خیلی بدشانس باشی که طرف، استادت باشد.
این است قصه ی من و استاد آمار این ترمم که از قضا چادری هم هست.
هرچه روی خودم کار می کنم نمی توانم با شخصیت و هیبت و پاشنه کفش و حتی چشم های روشنش کنار بیایم!
و طبیعتا سر کلاسش طاقت نمی آورم و می زنم بیرون.
خدایا... ختم به خیر بفرما
می ترسم دل به دل راه داشته باشد!
مدیرکل دفتر آموزشهای آزاد وزارت علوم، تحقیقات و فناوری از راهاندازی دانشگاههای تک جنسیتی در استانهای مذهبی خبر داد و گفت: بیشترین درخواستهای تک جنسیتی مربوط به دختران است.
...
وی تصریح کرد: از جمله این درخواستها مربوط به استانهای سیستان و بلوچستان، گیلان، یزد، اصفهان، البرز، تبریز، ارومیه، خراسان رضوی و شیراز است و این درخواستها در حال حاضر در دست بررسی و گزینش است.
این همه حرف و خاطره و فکر و ایده که منتظر نوشته شدن هستند؛ اما دست و دلم به نوشتن نمی رفت که نمی رفت.
امروز صبح دل به دریا زدم و یک چشمه نوشتم. همان لحظه ارسال مطلب، اینترنت هم قطع شد و مطلبم پرید.
انگار که نه انگار که هزار بار نوشتم و پاکش کردم و آخرش هم راضی نبودم. حالا همچه سر مطلب فنا شده غصه م گرفته که فکر می کنی شاهکار ادبی قرن بوده!
جمع کن بابا
تردید حرام است، خودت می گفتی!
تقدیر به کام است خودت ، می گفتی!
برخیز و قصیده ای بخوان، خواهرجان!
هنگام قیام است ، خودت می گفتی!
-----
خورشید شکفته در دل شب... آیات
از سوره ی ایثار، لبالب ...آیات
از هیچ مصیبتی نخواهد ترسید
شاگرد کلاس درس زینب ، آیات
----
او راز بلیغی از عنایات خداست
در دفتر شعر او روایات خداست
با وعده ی فتح عاشقان آمده بود
این مصحف زخم خورده آیات خداست
----
ای کاش که تا ازل ، زمان برگردد
تا لاله به دامان جنان برگردد
از آتش عصیان زمین ، می ترسم
"آیات" خدا به آسمان برگردد
----
ای شاعر زخم های ممتد ... آیات
وی از همه شاعران سرآمد... آیات
ایام عزای فاطمه نزدیک است
پهلوی تو هم شکسته شاید... آیات!
میلاد عرفان پور
و ما اگر می دانستیم بعد از ازدواج این همه تحویلمان می گیرند حکما زودتر مزدوج می شدیم!
دو هفته از سفر عمره دانشجویی مان نگذشته بود که به برکت ازدواج دانشجویی مشهد مقدس مشرف شدیم!
البته من می گویم می خواهند سر تازه عروس و داماد را در سال اول زندگی به این سفرها گرم کنند تا وقتی چشم باز کردند ببینند افتاده اند وسط یک زندگی درست و حسابی و دیگر بهانه های بچگانه نگیرند.
دستشان درست...
من که بعد از قریب یک سال دوباره احساس نوعروس بودن بهم دست داد!
رفت تا برای همیشه