می خواستم بگویم همه چیز از یک بازی بچگانه شروع شد؛ می بینم کم لطفی است. این جریان باید خیلی ریشه دار تر باشد. اما نمودش، اولین باری که ماها دیدیم و باور نکردیم تا همین شنبه که بالاخره باورانده شدیم، اولین بار در قالب یک بازی کودکانه ظهور کرد و هیچ فکرش را نمی کردیم روزی به واقعیت بپیوندد.
اصلا چه دلیلی دارد که یک دختر نه ساله و یک پسر هفت و نیم ساله بین این همه بازی های متنوعی که داشتند و حیاط بزرگ و تور بسکتبال و دوچرخه و میز پینگ پنگ و این همه بند و بساط یکهو به ذهنشان برسد «نماز جماعت» برگزار کنند؟
پسرک رومیزی سفید خانه را به جای عبا روی دوش بیندازد و چادر مشکی مادرش را -با وجود سید نبودن- ناشیانه مثل عمامه بپیچد، سجاده ی پدرش را پهن کند و قامت نماز جماعت فرضی را ببندد. دخترک هم که دیگر به سن تکلیف رسیده چادرنماز سفیدش را سر کند، عروسک هایش را قطار کند و سر هرکدام لچکی بیندازد تا آنها هم به فیض نماز جماعت فرضی برسند! یک رکعت که خواندند چادر چار پنج متری مادر روی سر پسرک سنگینی کند و تا روی چشمش بیاید و شیرین یادگار ما ازین نماز جماعت فرضی، عکسی است که مادرم از من و برادر و عروسک هایم گرفت.
مطمئنم هیچ کس، هیچ وقت -حتی تا سال گذشته- نمی توانست باور کند که روزی این عکس واقعی شود. بله خب دور زندگی معجزه مانند برگشت. یک خانواده ی نسبتا مرفه شیرازی، با درونمایه ی مذهبی و آرزوهای دور و دراز دکتر مهندس شدن بچه هایشان، که هر بار زیارت یک روحانی برایشان در حد زیارت امام زاده ای دور از دسترس بوده، کم کم پایشان به قم و حوزه ی علمیه باز شد. کم کم دختر و پسر خانواده ضرب ضربا خواندند و روزی از همین روزها، تازه عروسِ پسر ِ حالا داماد شده زنگ زد و با شوق و شور خاصی گفت که قرار است همسرش در روز میلاد بانو به دست نورانی فرزند بانو و رهبر انقلاب معمم شود!
شوکه شدم. هیچ فکرش را نمی کردیم. هیچ!
بازی های کودکانتان را جدی بگیرید. شاید یک روز واقعی شدند.
آخی! خیلی مبارکه. سرباز معمم امام زمان باشند انشالله :)
الهی الهی الهی
مبارکشون باشه :)
راستی خانوما که معمم نمیشن چیکار میکنن به جاش؟
خانوما از اول معمم (چادری!) هستن.
مگه همه چی باید معادل داشته باشه؟
ببین درجه ی فضل خانوما از اولم از اقایون بالاتر هست.
شما که قبلا گفته بودید عموتون هم معمم بودند. مادرتون هم که گویا مدرس هستند. پس چطور زیارت یک روحانی اینقدر براتون دور از دسترس بوده؟
مادر که دانشگاهی هستند و از قضای روزگار چند سالی هست حوزه تدریس دارند. عموی روحانی هم زیارتشون سالی یک بار یا نهایت دوبار بوده.
دست نورانی رهبر انقلاب!!!
سلام
هووم بسی تبریک
حق کاملا با شماست
بازی های بچگی یه روز به واقعیت بدل میشه
نمی دونم واقعیت بازی بچه ای که با عروسک باربی انس گرفته یا سرگرمی اش شده برنامه های ماهواره ای در آینده چی میشه؟
عزیزم قربونت بشم عطیه جون کاش می شد روی ماهتو ببینم. تبریک میگم به آقا داداشت. آرزوی شوهری منم اینه که طلبه بشه و بعدم معمم اما میگه ریشم کافی نیست و روحانی خشگلی نمیشم!
یک رشته آورده دانشگاه اصفهان به نام شیعه شناسی (مقطع ارشد) دوست دارم بعد اینکه درسم تموم شد برم اون رشته هه را بخونم اما از حوزه می ترسم درساش سخت و زیاده!
دوستت دارم
برام دعا کن و برای نی نی داداشم که سخت بیماره
سلام
از اول وب شروع کردم به خوندن تا به این پست رسیدم، خوش به سعادتتون، خواهر روحانی شدن سعادت می خواد، ایشالا از روحانی های موثر بشن و شما هم نهایت بهره رو ببرید.
تو روان شناسی هم هست که بازی های کودکی و رویاهاش و حتی نوع کارتونهایی که آدم تو بچگیش دوست داره خیلی با ویژگی های شخصیتی بزرگسالی اش ارتباط داره