امروز داشتم مطلب کوثر را درباره مزاحمت های خیابانی می خواندم. تقریبا با کوثر هم عقیده ام. اینکه گاهی باید بی تفاوت بود و گاهی جواب قاطع داد.
مزاحمت خیابانی که شکر خدا به ندرت برایم پیش آمده و هرچه بوده در حد متلک و نگاه. خیلی زود به این نتیجه رسیدم که باید بی تفاوت نشان داد. منظورم این نیست که بعد از شنیدن متلک اخم کنیم و رو برگردانیم و راهمان را کج کنیم. کاملا بی تفاوت انگار که نشنیده ایم. سعی می کنم حتی یک پلک اضافه هم نزنم! خیلی پیش آمده که بعد از عبور از محل، کسی که همراهم بوده برایم توضیح داد که متلک مذکور حاوی چه نکات ارزشمندی بوده! البته نباید گیج و سربه هوا بود. مخصوصا اگر نگاه خاصی متوجهمان باشد دستور شرع هم این است که بیش از مقدار معمول حجابمان را رعایت کنیم و همینطور خوش خوشان مشغول قدم زدن نباشیم. اما این بی تفاوتی هم عجیب جواب می دهد.
کمی که روی خودمان کار کنیم دیگر واقعا متلک ها را نمی شنویم. در مقیاس وسیع ترش هر ایراد و کنایه ای که خوش نداشته باشیم نمی شنویم. در زندگی خانوادگی، اجتماعی، محیط کار و تحصیل و مهم تر از همه اینترنت. ( البته حساب ناصح مشفق را باید جدا کرد. عموما مزاحمت و نصیحت از روی شخصیت گوینده، قابل تمییز است.)
من بیشتر از اینکه در خیابان باشم و در معرض مزاحمت های خیابانی، در کوچه پس کوچه ی همین خراب شده مقیمم. یک نوع شایع مزاحم اینترنتی، تقابل آراء و هجوم عقاید است که وقتی به صورت فحش و تهمت و ناسزا در بیاید تبدیل به مزاحمت می شود. نوع نادرش مزاحمت های شخصی است که در نظرات وبلاگ و ایمیل و صفحه چت دیده می شود.
بعضی می گویند وبلاگ نویسی که خصوصا سیاسی و اجتماعی با درونمایه اعتقادی می نویسد باید فحش خورش ملس باشد! پر بیراه هم نمی گویند. باید انتظار انواع کلمات و عبارات گهربار را داشته باشد؛ اما بتواند خودش را به کوچه علی چپ بزند. گهگاه با عبارات مودبانه ای مثل «از کوزه همان برون تراود که در اوست» یا «خسته نباشید ازین افاضات اندیشمندانه» بنوازد و اغلب بی تفاوت بماند. نظراتی که از نظر عفت عمومی قابلیت انتشار داشته باشد را منعکس کند و بیخود خودش را با دلیل و منطق برای اثبات خلاف مدعای فاحش خسته نکند. همینکه کسی فحش بدهد یعنی به آخر خط رسیده. باید همین نکته را پر رنگ کرد.
اما درباره ی مزاحمت های خصوصی اینترنتی هم به نظرم باز باید بی تفاوت بود. یکی دو بار گفتن جمله ی «لطفا مزاحم نشوید» کفایت می کند. حتی در مراحل بالای کمال روحی و عقلی نیازی به بلاک و ایگنور کردن نیست ( مگر اینکه مصلحتی جمعی در کار باشد) بلاک کردن یک نوع توجه خاص است که اصل بی تفاوتی را نقض می کند. به نظرم بهتر است بلاک نکرد و ندید و نشنید.
آخر اینکه، همه ی مزاحم ها در لباس دشمن نیستند، همه شان جنس مخالف نیستند و شاید آدم های بدی هم نباشند. فقط یک اصطکاک رفتاری است که باید بی صدا عبور کرد.
* عنوان از سوره فرقان، آیه 72 است. توضیح بیشتر(+)
* زنان و مزاحمت های محیط کار ( سامی دخت)