راه و ماه

زیر پوست زندگی متأهلی

راه و ماه

زیر پوست زندگی متأهلی

قطره قطره نازل شدم

حسرت می خورم قطره قطره باران ِ نیامده را که می شد زیر چترش قدم زد، از کنار ماشین هایی که با سرعت، چاله ی آب را فواره ی گِل آلود می کنند کنار نکشید و به آدم هایی که دنبال سرپناه و چتر و کلاهند خندید.

دلم، دل ِ بخار شده ی اَبر بالای سرت... باران می خواهد.

ببار بر من

نظرات 1 + ارسال نظر
مرتضی یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:23 ب.ظ http://kooris-6.blogsky.com/

سلام!
خیلی قشنگ گفتی!؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد