چند هفته ای هست که همسر دارد درباره صفات خدا به دانشجویانش تدریس می کند. فردا درسشان می رسد به قدرت مطلق الهی و این اشکال معروف که آیا خدا می تواند سنگی بیافریند که خودش نتواند جابجایش کند؟!
با هم درباره جوابش مباحثه می کنیم. من از کتابی که تازه در این باره خوانده ام می گویم. همسر معتقد است که این کتاب اندیشه ای که در دانشگاه ها تدریس می شود پاسخگوی ذهن دانشجویان امروزی نیست. متن کتاب را می خواند و به نقدش می گذاریم.
می آیم اینترنت و چند مقاله در پاسخ به این شبهه می خوانم. جالب است که بیشتر مقالات کپی پیست هستند و روش استدلالشان مشابه است؛ روش ِ فرض گرفتن جواب و رسیدن به تناقض سوال!
یعنی مثلا در این اشکال اینها فرض گرفته اند که خدا قادر مطلق است. جواب این سوال هم هرچه باشد قدرت خدا را محدود می کند پس نتیجه می گیریم که سوالش اشکال دارد!
پاک یادشان رفته می خواستند جواب سوال را بدهند که ثابت کنند خدا قادر مطلق است. حالا از جواب خیلی زحمت کشیدند و رسیدند به خلاف فرض! یک جورهایی خلاف برهان خلف!
حالا درست است این شبهه یک جورهایی اشکال دارد؛ اما روش اثبات اشکالش که سر و ته نیست دیگر!
بعضی های دیگر هنر کردند و گفتند اصولا بعضی موضوعات، محال ذاتی هستند. مثلا آیا خدا می تواند کاری کند که دو ضربدر دو بشود پنج؟ نه نمی شود. چرا؟ چون متعلق قدرت خدا کاری است که امکان تحقق داشته باشد. بعدتر از همین جدول ضرب نتیجه می گیرند که آفرینش سنگ به این سنگینی هم محال ذاتی هست. چطورش را خودشان می دانند!
دیگر این سایتهای پاسخ به شبهات نمی گویند چطور انسان می تواند قایقی درست کند که خودش نتواند جابجایش کند و محال ذاتی هم نیست؛ بعد فقط همین مسئله خدا و سنگ محال ذاتی می شود؟
یعنی من واقعا ماندم بین این همه آدمی که مقالات را کپی پیست کردند یکی شان به ذهن مبارکشان خطور نکرده که این روش استدلال لنگ می زند؟
کلا در بیشتر کتب اعتقادی اولش ثابت می کنیم که واجب الوجود نامحدود کذا و کذایی به نام خدا وجود دارد بعد خود به خود این موجود واجب همه شبهات را در می نوردد!
آن وقت می گویند چرا جوانان امروز اعتقاداتشان سست است.
هیچ وقت نیامدیم شبهه را از دید پرسشگر و با همان پر و بالی که دارد مطرح کنیم. اینقدر سخیف و سبک جلوه شان می دهیم که حتما جواب ما قانع کننده تر به نظر برسد!
نه که بگویم فقط در شبهات روز و مسائل اجتماعی و سیاسی ضعیف کار شده ها. نه! حتی اصول اعتقاداتمان هم نیاز به بازبینی روش های استدلالی دارد.
حالا در مورد شبهه سنگ و خدا این مقالات( + و + )را بخوانید بد نیست. نگذارید شبهه توی ذهنتان خیس بخورد. یک جواب با مزه ی کوتاهش هم این است که «اگر خدا بتواند سنگی را بیافریند حتما می تواند آن را حرکت هم بدهد زیرا حرکت دادن سنگ از خلقت سنگ که مهمتر نیست وقتی که خلقت چنین سنگی ممکن باشد حرکت دادن هم به آسانی امکان پذیر است.»