کلی برایمان آیه و حدیث می خوانند که هر کار شما باید نیت داشته باشد. قربة الی الله. نماز که می خوانید باید نیت کنید بعد تکبیر بگویید. فرصت نیت روزه ( واجب/مستحب) تا فلان وقت روز است. اگر صدقه دادی و نیتت برای رضای خدا نبود پولت را تلف کرده ای. یک جوری «نیت» را برایمان توضیح می دهند انگار تا حالا در عمرمان نیت نکرده ایم. انگار تا قبل ِ مسلمانی کارهایمان اصلا نیت نداشته. نیت می شود یک کلمه ی جدید می رود کنار کلماتی که از اسلام گرفته ایم مثل واجب و مستحب و حلال و حرام.
این همه عمر درس خواندیم یکی به زبانش نیامد که فرزندم نیت، اختراع اسلام نیست. تو همیشه نیت داشته ای؛ حالا فقط باید صافش کنی. باید جهتش بدهی. اگر نیت نمازت قربة الی الله نباشد می شود قربة الی نمره ی معلم، قربة الی تعریف مردم.
اگر معتقدی کارِ خانه وظیفه ی زن نیست؛ اگر حس می کنی آشپزی و رفت و روب دورِ باطل است ببین کجای کارت می لنگد.
اشکال کارت این است که وظیفه ی خودت نمی دانی بعد به چشم وظیفه ی تحمیل شده انجامش می دهی. نیتت را می بندی روی وظیفه؛ بعد به تناقض می رسی با خودت دعوایت می شود!
وقتی نیتت شد فقط برای خودِ خدا، دورِ پختن و خوردن و شستن معنا دار می شود. آن وقت جهتش دادی. نه که قبلا بی جهت بوده ها! به صراط مستقیمش کردی. بعد دیگر دلت نمی آید زحماتت و این نیت قشنگت را با ترشرویی و غرولند خراب کنی. بعدتر زندگی ات بهشت می شود.
حالا هر جای کارت که گیر کرد می فهمی مرجع ضمیرش «دل» است.
سلام
خیلی قشنگ این مطلب رو بیان کردی
ولی به نظرم سخته که تموم نیت های انسان خالص شه
خیلی سخته
به قول یه حدیثی که دقیقا نمیدونم از کدوم معصومه:
اثر ریا در عمل انسان مثل رد پای مورچه در شب تاریک بر روی سنگ سیاهه
یعنی اینقدر این کار سخته ولی خب نباید به این بهانه تلاش هم نکرد
امیدوارم بتونیم نیت مونو صاف کنیم که در اون صورت کارمون حله انشالله
سلام. ان شاالله. اگه سخت نبود که حلال مشکلات نبود!