راه و ماه

زیر پوست زندگی متأهلی

راه و ماه

زیر پوست زندگی متأهلی

خروس بی محلِ محله

خانه ی ما آپارتمان کوچکی در مرکز شهر است. اینجا محله ای قدیمی بوده که طی ده سال گذشته دانه دانه خانه هایش را کوبیدند و بالا آوردند. دو طرف خیابان را آپارتمان های پنج و شش طبقه پوشانده؛ طوری که آسمان به سختی پیداست. 

یک طرف خیابان، آپارتمان ها در از حیاط هستند و طرف دیگر در از ساختمان. پنجره ی هر واحد به واحد سمت دیگر خیابان در همان ارتفاع باز می شود. ترافیک بیداد می کند. مدام صدای بوق و دزدگیر ماشین و جیغ و ویغ بچه می آید.

از آن محله ی قدیمی و آدم هایش فقط یک خانه در همسایگی آپارتمان ما مانده. از پنجره ی تراس که نگاه می کنم درخت نارنج پرپشتی را می بینم که نصف حیاط را سایه انداخته، حوض کوچکی در وسط حیاط که خیلی رنگ آب نمی بیند و این روزها...

این روزها خروس بی محلی هم به این محله اضافه شده!

آقای خروس با خانوم بچه ها پای همان درختِ نارنج، لانه کرده اند. وقت و بی وقت هم می زند زیر آواز! اولش فکر می کردیم چه چه خروسانه فقط مال دم صبح است؛ اما فکرش را بکنید ساعت ده شب آدم در آپارتمان نقلی اش نشسته باشد و مشغول تماشای تلویزیون، در میان صدای همیشگی بوق و ترمز ماشین یک خروس بی محل بزند زیر آواز که بله... قوقولی قوقووووو


یعنی روح آدم شاد می شود!


نظرات 2 + ارسال نظر
فعلا رهگذر سه‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:36 ب.ظ

غنیمتی است...تا شکارش نکرده اند مشتاقانه به قوقولی اش بگوشید!

radman چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:08 ب.ظ http://gere.vcp.ir/forum/?vcpuser=gere

سلام
انجمن گره شروع به کار کرد
لطفا جهت همکاری به ما بپیوندید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد