راه و ماه

زیر پوست زندگی متأهلی

راه و ماه

زیر پوست زندگی متأهلی

می بُرم و می دوزم

یکی از روزهای گرم تابستان بود. هنوز چادر به سرم آشنا نشده بود. سنم به مدرسه قد نمی داد؛ اما با مادر راهی مدرسه ای شدیم که قرار بود دوره ی تربیت مربی اش را آنجا ببیند. البته آن وقت ها که اسم این کلاس ها را نمی دانستم. حتی نمی دانستم چرا باید با هفت هشت تا بچه ی دیگر توی نمازخانه ی مدرسه بنشینیم و خانمی از ما نگهداری کند. فقط می دانستم توی یکی از اتاق های این مدرسه، مامان من کلاس مهمی دارد و من چون دختر خوبی هستم همینجا می مانم و کوبلنم را می دوزم تا کلاسش تمام شود.


به هر حال از خانه نشینی که بهتر بود. دامن چین دار دخترانه ای پوشیده بودم و یک روسری گلدار که بیشتر جنبه ی تزئینی داشت تا حفظ حجاب اسلامی. 


دیدم توی اینترنت اسمش را نوشته اند «گوبلَن». ما که همان کوبلن می گوییم. سال های سال بیشتر تابستان من به دوختن کوبلن می گذشت. خدا خیر دهد عمه ام که کوبلن یک متری برایم هدیه آورد و داغ تمام شدنش را به دلم گذاشت! هیچ وقت هیچ کوبلنی را به آخر نرساندم؛ اما عاشق دوختنش بودم. 


کوبلن آن سنم قد خودم بود. شاید اندازه ی کف دست الانم! اما آن هم پروژه ای بود برای خودش. 

خلاصه اینکه نشستیم به نخ کردن سوزن و دوختن و دوختن. غرق هنر اصیلم بودم که ندا دادند کم کم باید جمع کنیم و برویم. نخ را بریدم و سوزن را به جایی بند کردم؛ آمدم بلند شوم که دیدم... ای دل غافل! کوبلن را به دامنم دوخته ام!


حس استیصال و درماندگی آن لحظه ام وصف نشدنی است اصلا. بغضم را فرودادم و رفتم به مربی گفتم چه شده. او هم با حوصله نخ های دوخته شده به دامنم را برید؛ طوری که نه سیخ بسوزد نه کباب! نه دامنم پاره شود نه... نه! زحمات چند ساعته ام که برباد رفته بود. تمام ژست و پرستیژ هنرمند بودنم هم نابود شده بود.


دیروز که داشتم دکمه ی مانتوام را سفت می کردم و مراقب بودم مبادا دکمه را به لباس تنم بدوزم؛ یک آن به ذهنم رسید چقدر که حس و حال الانم شبیه استیصال دوختن کوبلن به دامن است!

نظرات 6 + ارسال نظر
سامی دخت یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:42 ب.ظ http://samidokht.blogfa.com

آخییییییییی :)

ستاره یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:51 ب.ظ

D:

نگار دوشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:10 ق.ظ

:)) منم یه بار داشتم برای عروسکم بلوز یقه هفت! می‌دوختم، موقع قیچی کردن یقه به شکل هفت شلوارمم قیچی کردم. به شکل همون هفت D:

نگار دوشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:11 ق.ظ

راستی عطیه دامن چیندار پسرانه هم داریم مگه؟ D:

اممم... فکر نکنم! البته از بچه های این دوره زمونه هیچی بعید نیست. وقتی ست لوازم آرایش مردونه داریم!

من شنبه 3 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:39 ب.ظ

وحشتناک زیبا بود
خیلی دوسش داشتم

حوراء دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:13 ق.ظ

دامن چین دار زنانه که داریم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد