راه و ماه

زیر پوست زندگی متأهلی

راه و ماه

زیر پوست زندگی متأهلی

تجربه ی بزرگترا تو هیچ کتابی نیست

در این یک سال و خرده ای که از ازدواجم می گذرد سه تا دستکش ظرفشویی پاره کرده ام! البته زحمت عمده ی ظرف های ما به دوش ماشین ظرفشویی هست ولی ظرف های پلاستیکی، قابلمه و اگر ظرفها اینقدر نباشد که ماشین را پر کند آنها را با دست می شویم. به نظرم این تبلیغات تلویزیونی هست که می گوید با ماشین ظرفشویی دیگر باید دستکش ها را دور ریخت مزخرف است! طبق قانون پایستگی کار، کارِ خانه هیچ وقت از بین نمی رود؛ فقط از صورتی به صورت دیگر تبدیل می شود.


دیروز داشتم از مادر می پرسیدم که آیا این آمار متعادل است؟ سه دستکش در یک سال. یا اینکه باید بیشتر مراقب باشم؟ شکر خدا مادر از قبل از ازدواج سفارشم می کرد که عادت کنم همیشه با دستکش بشویم و مثل بعضی ها نیستم که مدام می ترسند ظرف از دستشان سُر بخورد.


من که اینهمه استاد سر هم بندی اشیاء بلا استفاده هستم داشتم درد دل می کردم که همه ی این دستکش ها هم لنگه ی راستشان پاره شده و حالا من ماندم با سه لنگه ی دست چپ چکار کنم! به زور دستکش چپ را دست راستم می کنم؛ اما راحت نیستم. 

واقعا یکی دو هفته بود که داشتم روی این موضوع فکر می کردم که ازین سه لنگه چطور استفاده کنم. هنوز حرفم تمام نشده بود مادر گفت: «خب دستکش چپ را پشت و رو کن می شود راست!»


نظرات 1 + ارسال نظر
سوده سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:59 ب.ظ http://soode.parsiblog.com

مامانتون راست میگن ها! چه فکر خوبی! آخه منم همیشه یه لنگه دستکش دست چپ دارم که راستش سوراخ شده و انداختم دور. مصرف دستکش من البته خیلی بیشتر از شماست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد